داستان آموزنده نگاه به زندگي از دريچههاي متفاوت
نگاه به زندگي از دريچههاي متفاوت
روزى مرد ثروتمندى دست پسر بچه كوچك خود را گرفت و به تماشاى روستايى برد تا نشان دهد روستائيان با چه فقر و مشكلاتي زندگى مىكنند تا او قدر زندگىاى را كه دارد بداند.
مرد و پسرش به روستا رفتند و يك شب را در خانه به ظاهر محقر يك خانواده روستايى به سر كردند.
فرداى آن روز كه روستا را ترك مىكردند، در حال بازگشت، پدر از پسرش پرسيد: خوب، پسرم ديدى روستائىها چگونه زندگى مىكردند؟
پسر گفت: آرى.
پدر از پسرش پرسيد: متوجه شدى زندگى آنان چه حال و هوائى داشت؟
پسر گفت: آرى.
پدر از پسرش پرسيد: خوب، حالا نظرت چيست؟
روزى مرد ثروتمندى دست پسر بچه كوچك خود را گرفت و به تماشاى روستايى برد تا نشان دهد روستائيان با چه فقر و مشكلاتي زندگى مىكنند تا او قدر زندگىاى را كه دارد بداند.
مرد و پسرش به روستا رفتند و يك شب را در خانه به ظاهر محقر يك خانواده روستايى به سر كردند.
فرداى آن روز كه روستا را ترك مىكردند، در حال بازگشت، پدر از پسرش پرسيد: خوب، پسرم ديدى روستائىها چگونه زندگى مىكردند؟
پسر گفت: آرى.
پدر از پسرش پرسيد: متوجه شدى زندگى آنان چه حال و هوائى داشت؟
پسر گفت: آرى.
پدر از پسرش پرسيد: خوب، حالا نظرت چيست؟
براي ديدن ادامه مطلب نگاه به زندگي از دريچههاي متفاوت اينجا را كليك كنيد
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: